تهیهکننده سریال «حبیب» میگوید: زمانی که فیلمنامه به نگارش درآمد هنوز حاج قاسم زنده بود و نقشی از حاج قاسم در فیلمنامه اصلی وجود نداشت اما بعداً که حاج قاسم به شهادت رسید به این نتیجه رسیدیم که این شخصیت را در سریال داشته باشیم.
- مجتبی برزگر: سریال «حبیب» چندی پیش بعد از گمانههای فراوان و جای خالی سریالی درباره حضور مستشاران ایرانی و نبرد با داعش، به آنتن شبکه دو سیما رسید.
این سریال در سوریه فیلمبرداری شد. کار جدیدی که بسیج صدا و سیما به عنوان نخستین سریال تلویزیونی ایران در سوریه با 29 قسمت، ماجرای مستشاران در سوریه و داستانِ محور مقاومت، حزبالله و فرماندهان ایرانی را روایت میکند.
اتفاقاتی که شاید تاکنون کمتر درباره آن فیلم و سریال ساخته شده و سریال «حبیب» قرار است آنها را به نمایش بگذارد. در این مجموعه تلویزیونی، امین زندگانی نقش یک نیروی امنیتی ما که به عنوان مستشار در سوریه فعالیت میکند را مقابلِ دوربین ایفا کرده است. سوگل طهماسبی نقش همسرِ او و بقیه بازیگران عمدتاً سوریاند.
سریالِ 29 قسمتی که مجاهدتهای مدافعان حرم را به تصویر میکشد؛ مجاهدتهایی که تا به حال کمتر دربارهاش در قابِ تصویر صحبت شده و از این جهت فضایِ بکر و جذابی را در معرضِ نگاه مخاطب قرار خواهد داد.
این سریال را کارگردانی از سوریه به نام جود سعید ساخته و فرزاد هوشیار پارسیان در مقام تهیهکننده حضور دارد.
علاوه بر امین زندگانی، سوگل طهماسبی و ابوالفضل همراه، بازیگرانِ سوریهای همچون قمرخلف و لجین اسماعیل و بازیگران مطرح سوری از جمله امانه والی، رباء الحلبی، ،علا قاسم، اسامه المصری، حسین عباس، یحیی بیازی و … در این سریال ایفای نقش میکنند.
فرزاد هوشیار پارسیان تهیهکننده، امین زندگانی بازیگر، ابوالفضل همراه بازیگر، احمد کاوری مشاور و کارگردان ایرانی سریال به خبرشناسآمدند و درباره سریال گفتوگویی داشتند.
شاید یکی از جالبترین بخشهای این میزگرد به صحبتهای تهیهکننده سریال برگردد که درباره تأمین امنیت عوامل و هنرمندان سریال صحبت کرد. اتفاقاتی که خیلی پیچیده بودند و او با این روایت جالب آغاز کرد:
"یک شب اسرائیل در نزدیکی هتل ما حدود 8 موشک شلیک کرد. آقای زندگانی با خنده آمد و گفت یاد موشک باران تهران افتادم. (اینجا امین زندگانی میگوید) از پنجره خرجش جدا شد و جای دیگری اصابت کرد. انگار آن شب خیلی عصبانی بود چون هفتهای دو سه موشک میزد و آن شب تا 10 موشک هم ادامه داد و متأسفانه یکی از آن موشکها در محله زینبیه اصابت کرد."
در جریان گفتوگو با بازیگران و عوامل این سریال تلویزیونی، بحثهای جالبی انجام شد که شاید در کنار مسائل پیچیده امنیتی، ارتباط با بازیگران و کارگردان سوری و بازیگر نقش حاج قاسم سلیمانی باشد که برای اولین بار در یک اثر نمایشی حضور دارد. البته پیش از این ابوالفضل همراه که نقش یکی از فرماندهان را در این سریال ایفا میکند روی صحنه تئاتر این نقش را بازی کرده است.
مشروح این میزگرد و گفتوگوها را در ادامه بخوانید:
* اجازه بدهید گفتوگو را با فرزاد هوشیار پارسیان تهیهکننده سریال آغاز کنیم.
اگر بخواهم به عنوان مقدمه نکتهای را عنوان کنم، سریال «حبیب» یک سریال سوری- عربی است که با ترکیب بازیگران سوری- لبنانی در کشور سوریه در مناطق ریف دمشق که حومه دمشق به شمار میرود و همچنین محله داریا و دیگر محلات مختلف دمشق ساخته شده است. همه بازیگرانش سوری و لبنانیاند و فقط شخصیت اصلی امین زندگانی در واقع ایرانی است و نقش حبیب را بازی میکند. همینطور ابوالفضل همراه نقش سردار ایرانی را برعهده دارد و صحنههایی هم در ایران با حضور سوگل طهماسبی و برخی از بازیگران دیگر ضبط شده است.
همهچیز داشت فراموش میشد که داعش چه کرد
* آقای هوشیار پارسیان! ساخت این نوع سریالها همیشه سختیهای خودش را به همراه موانعش داشته است. سؤال اینجاست که اصلاً چرا سراغ این سریال رفتید؛ میتوانستید سریال آپارتمانی بسازید و یا به سراغ سوژههای دیگر بروید؛ این دغدغه از کجا آمد که به «حبیب» رسید؟
بگذارید اینطور ماجرا را تعریف کنم؛ ما یک جنگ طولانی در منطقه داشتیم و کشورهای منطقه درگیر آن شدند؛ نبرد با یک گروهک خودخواندهای به نام «داعش» به معنی دولت اسلامی عراق و شامات که داعیهدار یک حکومتی بودند که میگفتند ابتدای دایره این حاکمیت فرات و هرات و طرفِ دیگر آن خراسان و ساحل مدیترانه است.
زمانی که حاج قاسم سلیمانی اعلام کرد حکومت داعش تا سه ماه دیگر به پایان میرسد نویدی در دل تمام مسلمانان این منطقه شکل گرفت. اما خیلی به این جنگ 10 ساله پرداخته نشد؛ مثلاً بچهای که آن موقع هفت ساله بود الان جوانی 18 ساله شده است. این سؤال را مطرح میکند چرا آنجا رفتید و جنگیدید؛ برای چه پول ما را بردید و آنجا جنگیدند.
جوان سوری میگوید چرا به کشور ما آمدید، جنگیدید و کشتید. این موضوع فراموش شده با یک دولتی طرف بودیم مرد خانواده را در حیاط میکشتند، سرش را جلوی زن و بچهاش میبریدند و زن و بچهاش را به بازار میبردند و میفروختند.
این قساوتها فراموش شده که چقدر داعشیها بیرحمانه انسانها را میکشتند. هر وقت خواستیم به این موضوعات بپردازیم گفتند قساوتها زیاد است سعی کنید سانسور کنید یا لطیفتر موضوع را مطرح کنید. مردم این حجم از سنگدلی را نمیتوانند بپذیرند.
وقتی در مجامع جهانی میشنوید دختر خانمی در سازمان ملل گزارش میدهد که بر زنان ایزدی چه گذشت تن و بدنِ جامعه بینالملل را به لرزه درمیآورد. اما به این موضوعات پرداخته نشد حتی به تلاشهای جمهوری اسلامی در راستای از بین بردن داعش هم توجهی نشد.
این اولین سریالی است که تمام قد در جمهوری اسلامی به موضوع داعش میپردازد و ما نباید فراموش کنیم که داعش 60 کیلومتری کرمانشاه رسیده بود؛ حتی مفتی عربستانی داعش میگفت که ما باید ایران را با همان بخش خراسان سریعاً فتح کنیم و به اهدافمان برسیم.
این رافضیها را گردن بزنیم و این نکته معروف که همگان میدانید عنوان شد. سرِ هفت شیعه را از تنش جدا کنید به بهشت میروید. این نکات هیچوقت صریحاً مطرح نشد؛ تقریباً از سال 1397 مطالعات عمیقی روی موضوع داعش انجام دادیم و نگارش این فیلمنامه، 4 سال به طول انجامید تا ما به یک فیلمنامه متقن و قابل قبولی برسیم که براساس واقعیت هست.
موانع و محدودیتها برای نشان دادنِ قساوتهای داعش
* یادمان میآید وقتی سریال «خانه امن» روی آنتن بود که بخش کوچکی به داعش پرداخت صحنههای خشونت و دلخراشی که داشت مورد انتقاد قرار میگرفت؛ میگفتند چرا رده سنی مشخص نکردید! در جریان ساخت این سریال چنین موانع و محدودیتهایی را داشتید؛ چطور ورود کردید که این صحنههای واقعی که شواهد نشان میدهد به مراتب بدتر از اینها هم بوده را به نمایش بگذارید؟ چطور این واقعیتها را نشان دادید؟ برخی اعتقاد دارند این محدودیتها با شبکه نمایشخانگی متفاوت است و در آنجا خیلی راحتتر میتوان به پخش این تصاویر واقعی پرداخت.
فرزاد هوشیار پارسیان تهیهکننده: جدای از شبکه نمایشخانگی، ما قرار بود در کشور سوریه کار کنیم. همچنین میخواستیم این سریال را در کل کشورهای اسلامی پخش کنیم. به همین خاطر نیازمند مجوزهای حاکمیتی بودیم. در آنجا یک حکمرانی 60-70 ساله همراه با قوانین پیچیده اداری، حاکم است؛ از وزارت آنجا میخواستیم مجوز بگیریم به مجوزهای قانونی و تلویزیون سوریه، دفتر امنیت سیاسی ارتش سوریه رسید و همه این مجوزها را گرفتیم.
اما در عین حال آنها تأکیدشان این بود این مردم خیلی زجر دیدند و دیگر توان شنیدن و بیان این تصاویر را ندارند به همین دلیل سعی شد در پرداخت ملودرامِ داستان، فضا تلطیف شود یا جوانهایی که فریب خوردند و جذب داعش شدند را همراه با یک فضای طنز بر این روابط به تصویر درآورند. در مجموع خیلی روی این موضوعات فکر شد؛ هم در نگارش فیلمنامه اولیه و هم بعدها در ساخت این موضوعات که با لطافتی، موقعیتها به نمایش درآیند.
فکر میکنم به اهدافمان در ارائه این قصه واقعی رسیدیم. تقریباً بهار 1400 پیشتولید در سوریه شروع شد. در مناطق دمشق و حومه آن فیلمبرداری دنبال شد و سوم فروردین 1401 به پایان رسید.
ماجرای بمبهای خنثی نشده و موشک اسرائیلیها
* به هر حال چه عراق و چه سوریه به دلیل اتفاقاتی که در موضوع «داعش» افتاد پسزمینههای ناامنی داشت؛ فضا را چطور مدیریت کردید که خدایی ناکرده اتفاقی نیفتد؟
توکل به خدا کردیم. البته موضوع در این حوزه بسیار پیچیده بود. یک شب اسرائیل در نزدیکی هتل ما حدود 8 موشک شلیک کرد. آقای زندگانی با خنده آمد و گفت یاد موشک باران تهران افتادم. (اینجا امین زندگانی میگوید) از پنجره خرجش جدا شد و جای دیگری اصابت کرد. انگار آن شب خیلی عصبانی بود چون هفتهای دو سه موشک میزد و آن شب تا 10 موشک هم ادامه داد و متأسفانه یکی از آن موشکها در محله زینبیه اصابت کرد.
جدای از بحث اسرائیل ارتفاعات جولان مشرف بر دمشق، اسرائیل مستقر است و کل شهر را میبیند یکی از لوکیشنهای ما بعد از این که رفتیم، نزدیکیاش هدف موشک قرار گرفت. یکسری موضوعات این بود و یکسری موضوعات هم برمیگشت به این نکته در مناطقی که کار میکردیم در اختیار داعش بود. داعش از بین رفته و بخشی از مسلحین حضور دارند؛ جبهه النصره و جیشالحور در اختیارشان است. تا جایی که به ما میگفتند 4 بعدازظهر در این جادهها نروید، امن نیست.
آدمرباییهایی توسط مسلحین انجام میشد. بحث خیلی پیچیدهای روی موضوعات امنیتی داشتیم، هم بچههای سپاه قدس خیلی کمک کردند و هم یک تیمی از حزبالله به صورت محسوس و نامحسوس ما را همراهی میکرد. در این مناطق که فیلمبرداری میکردیم خانوادههای مسلحین بودند و آنجا هم بحثهای امنیتی پیچیدهای داشتیم.
ضمن اینکه تصویربرداری میکردیم بمبهای خنثی نشدهای وجود داشت، در صحنههایی که در بیمارستان تصویر میگرفتیم سرد بود و بچهها آتش روشن کرده بودند. همین باعث شد که بمب منفجر شد، چند تا از عوامل ترکش خوردند و 5، 6 بیمارستانی داشتیم. البته در یک سریال بیگ پروداکشن که روزی چندین انفجار دارد، حاشیهای با این همه تیراندازی نداشتیم.
لازم بود صحنههای دلخراش را نشان دهیم
* آقای کاوری! شما بخش ایران را کارگردانی کردید و در سوریه بیشتر راهنما و مشاور بودید؛ از سختیهای کار و تجربه همکاریتان با جود سعید کارگردان سوری بگویید.
من احساس میکنم که فضای فرهنگ و هنر خصوصاً دنیای نمایش آنقدر نمایان است که آدمهای این حرفه هر جای جهان باشند میتوانند به راحتی با همدیگر ارتباط برقرار کنند اما ادبیاتها امکان دارد متفاوت باشد و فهم متقابل یک مقدار سخت باشد.
بیشترین چالشی که داشتیم به شناخت مخاطب ایران و مخاطب کشورهای عربی برمیگشت؛ در این ماجرا سر فهم متقابل این دو ملت و دو جنس مخاطب است. مخاطبی که در سوریه و مخاطبی که در ایران وجود دارد. خود قصه براساس فرهنگی که در ایران وجود دارد و نویسندهاش دکتر شمسی و تیم همراهش ایرانی بودند، طوری نوشتند که به راحتی میشد با این فضا ارتباط برقرار کند.
اما نمایش خشونت عریان و صحنههای دلخراش برای مخاطب در آنجا خیلی اتفاق غریبی است. هنوز شبیه نمایش کلاسیک میبینند که طرف پشت پرده شمشیر میخورد و به صحنه میآید. در آنجا این صحنههای عریان خشونت را ندارید به همین خاطر میدانستیم برای نمایش خشونت گروه تکفیری چه باید بکنیم که بتواند بیشتر این اتفاقات واقعی را نمایان کند و لازم بود این صحنهها گرفته شود.
این سریال یک سریال خط شکن است و میخواهد بابی را باز کند برای اینکه این تقابل فرهنگی ایجاد شود. قطعاً این مسیر بدون ایراد نیست و نخواهد بود؛ ما بخشی از ایرادها را در پروسه پیش تولید و تولید شاهد خواهیم بود؛ هنرمندی که این فرهنگ را نمیشناسد یا به گونهای قوانین و فضای ممیزی ایران را نمیشناسد کاری انجام بدهد که برای ایران قابل نمایش باشد کار خیلی طاقت فرسایی است.
* اما درباره ارتباطتان با جود سعید کارگردان سوری پرسیدم که کارگردانیاش را چطور دیدید؟
احمد کاوری: من ارتباطم بد نبود. بالأخره باید از یک راهی و طریقی وارد میشدیم که از طرفی «جود سعید» احساس نکند ما آمدیم صرفاً در کار او دخالت کنیم اما باید از یک راهی و طریقی وارد میشدیم که بتوانیم نظرات گروه را اعمال کنیم. پیشنهاد ما این است بخشی از فیلمهای ایرانی را دانلود کنیم و نشان دهیم در ایران این مدلی کارگردانی میکنند اما مدل سریالسازی آنها به خاطر صنعتی بودن، زمان پایان فیلمبرداری خیلی سریع و بدون طراحی است. دوربینها اصلاً طراحی ندارند و فقط بازیگر و صحنه است که قصه را منتقل میکند.
شباهت و تفاوت در سبک ساخت فیلم ایرانی و سوری
* سبک ساخت فیلم در ایران و سوریه چه شباهتها و تفاوتهایی دارد؟
احمد کاوری: یک بخشی لازم است توضیح بدهم بخش بازیگری است. من با امین زندگانی و آقای همراه که قرار بود با بازیگرهای عربزبان در سکانسهای مشترک باشند ما خیلی از گزینهها و خیلی از معادلات را روز اول محک زدیم که عربی حرف بزنند؛ یا آنها عربی حرف بزنند بازیگران ما عربی حفظ کنند.
چرا که یک بازیگر کلماتی که به صورتش میمیک میدهد و حس و انرژی لازم را برای بیان حسش میگوید؛ آنجا که رفتیم تمرینات مشترک و دورخوانی داشتیم و این باعث شد که ما به یک نتیجه کلی برسیم. چون این صدا قرار بود در ایران دوبله شود، به همین خاطر به این نتیجه رسیدم بازیگر ما راحت بازیاش را بکند تا بقیه هم بتوانند راحت به ایفای نقششان بپردازند.
امین زندگانی فارسی صحبت میکردند آنها عربی میگفتند؛ در یکی دو روز اول یک مقداری سکته در اتفاقها افتاد اما بعد به گونهای شد که دیگر امین گفت رهایم کنید میخواهم عربی صحبت کنم.
اما درباره شباهتها باید بگویم چون همه جامعه اسلامی است از نظر فرهنگی و محتوایی خیلی از مسائلی که در واقع خط قرمز ما به حساب میآید یا مثلاً جزو اصول ما هست، جزو اصول آنها هم هست؛ ولی آنها در یک ساختاری بزرگ شدند که آن ساختار از نظر ظاهری ممکن است با ما متفاوت باشد.
یعنی در واقع نکتهای که اینجا وجود دارد ما مخاطبشناسی نمیکنیم و آن اثر را میسازیم؛ یعنی در واقع توقع داریم یک اثر بسازیم همه اقشار و مخاطبین با این سریال ارتباط برقرار کنند اما آنجا مخاطبی که این سریال را میبیند این مخاطب برای این شبکه خاص است.
* شاید این نکته به خاطر صنعتی بودن سینمای آنها است؟
بله صنعتی است و میداند علاوه بر آنجایی که قرار است کار کند چند جای دیگر هم قرار است این سریال را خریداری کند و بازگشت سرمایه داشته باشد. در واقع بتواند اقتصاد سریالش را پیش ببرد اما درست تشخیص دادن و طراحی درست لحظههای رمانتیک یا فضای اجتماعی خیلی توانسته با مخاطب سوری و ایرانی ارتباط برقرار کند و همین جزو برگهای برنده این سریال محسوب میشود.
«حبیب» در سوریه هم پخش میشود؟
* آقای کاوری به این نکته اشاره کردند که طوری سریال «حبیب» طراحی و اجرا میشد که به سلیقه ایرانی و سوری توأمان توجه میشد. یعنی الان این سریال همزمان در سوریه هم پخش میشود؟
فرزاد هوشیار پارسیان: خیر.قرار شد سریال در ابتدا، در ایران پخش شود بعد در سوریه؛ البته نه تنها در سوریه بلکه در کل کشورهای حوزه مقاومت یعنی لبنان، عراق، بحرین و شبکههای خصوصی عربستان و... را پوشش میدهند روی آنتن برود.
برای اولین بار در 50 سال اخیر در تلویزیون ایران، سریالی با یک ترکیب بازیگران و عوامل خارجی در خارج از کشور برای اهداف جمهوری اسلامی ساخته میشود؛ کار بسیار سخت و پیچیدهای است در کشوری که هر یک کیلومتر یک ایست بازرسی دارد و خیلی فضا، امنیتی است بتوانید روزی یک خاور سلاح و مهمات جا به جا کنید یا تانک به شهر بیاورید و وسط شهر آرپیجی بزنید.
دلایل ساخت سریال در سوریه/ به امین زندگانی میگفتند «حبیبی امین»!
شاید این سؤال پیش آید چرا این سریال در سوریه ساخته شد؟ سه دلیل عمده دارد یکی اینکه قطب سریالسازی جهان عرب، سوریها هستند. همین الان همه سریالهای قوی که در جهان عرب به زبان عربی ساخته میشود عموماً سوریها میسازند.
دلیل دیگر اینکه به شدت صنعتیسازند؛ یعنی در واقع سرعتشان در ساخت بالاست و سوم اینکه لغتالابیض هستند؛ یعنی زبانشان یک زبان شیرین شنیداری است که کشورهای عربی دیگر میپذیرند.
در واقع خیلیها در سوریه سریال و فیلم ساختند و گفتند اصلاً ما با داعش جنگیدیم و ایران کجا بود؟! هالیوود در عراق سال 2011 فیلم ساخت و گفت ما داعش را از بین بردیم. فرانسویها فیلم خوبی در سوریه تولید کردند و گفتند ما با داعش جنگیدیم.
همین الان هالیوود یک فیلم دیگری را در سوریه تولید میکند و دنبال این هست بگوید ما داعش را نابود کردیم؛ در واقع جای قاتل و مقتول را عوض کند!
شاید نکته متمایز کار حضور امین زندگانی باشد که او دیالوگهایش را فارسی بگوید و بازیگر طرف مقابل عربی صحبت کند. بدون وقفه حسّ بازیگری میگرفتند. در همان جلسه اول فیلمبرداری آقای کارگردان مرا کنار کشید و گفت جیّد جیّد امین زندگانی! شما همه چیزتان خوب است و از همه بهتر این امین زندگانی است.
اگر به گزارشهای پشت صحنه توجه کنیم میبینیم همه ابراز میکنند که کار تمام شود ما دلمان برای امین زندگانی تنگ میشود. دوست داریم امین بیشتر بماند؛ جالب بود همه او را «حبیبی امین» صدا میکردند؛ واقعاً آقای زندگانی یک ارتباط خوبی بین ترکیب عوامل و بازیگران ایجاد کرده بود و نقشِ بسیار مؤثری داشت.
* آقای امین زندگانی! فکر میکنم یادتان میآید دو سه سال قبل با هم صحبت کردیم و بحثمان به ساخت کار درباره حاج قاسم سلیمانی رسید. شما گفتید دوست دارید در این نوع کارها نقش داشته باشید. حالا به نحوی این اتفاق افتاده است. چطور شد به نقش «حبیب» نزدیک شدید؛ فیلم زیاد میبینید یا پژوهشی درباره این فضا داشتید یا اینکه در لوکیشنهای خاصی قرار گرفتید؟
آقای هوشیار درباره حضور مستشاری ایران در سوریه صحبت کردند که بیشتر تلاشِ سریال نشان دادن و برجسته کردن این بخش بود. من همیشه معتقدم مهمترین راهنما و چراغ راه فیلمنامه است.
در حقیقت ناظر بر این فیلمنامه هم کارگردان است. در تهران با آقای کاوری طی تمریناتی که راجع به بخش عربی داشتیم خیلی راجع به فیلمنامه صحبت کردیم به آقای هوشیار گفتم این فیلمنامه تهیهکننده است. واقعاً تمامی ابزاری که میتواند یک سریال را به موفقیت برساند که مخاطب با آن اثر همراه شود، تمام اینها اول روی دوش تهیهکننده است.
با تمام همکاریها و هماهنگیهایی که به لحاظ انتخاب لوکیشن و همراهی مردم داشتیم اما بالأخره دست و بالمان در آنجا خیلی بسته بود. باز هم با همه این سختیها کار را خوب اداره کردند و باعث شد تأثیرش را در مقابل دوربین هم ببینیم. فیلمنامه گویا بود و بعد از بازنویسیهای مختلف صحنههایی از جمله بخشهای خانواده اضافه شد. این صحنهها به اندازه کافی باعث شد من در ایران آمادگی پیدا کردم که در سوریه با چه چیزی روبرو خواهم شد.
مسئله بعدی که آقای کاوری و اقای هوشیار به آن اشاره کردند بخش ارتباط با بازیگران عربی بود. اول برای بعضی از آنها خیلی سخت بود من فارسی صحبت کنم آنها عربی جواب بدهند. البته من این تجربه را در گذشته داشتم.
من در فیلم «شهابی از جنس نور» که به طورکل عربی صحبت کردم؛ در ان اثر عمدتاً گروه ایرانی بودند و اما اینجا فقط من و آقای ابوالفضل همراه ایرانی بودیم. از طرفی بحث سریال بود و میخواستند کار دوبله شود. خوشبختانه ارتباط خوبی بین ما شکل گرفت؛ از یک جایی به بعد بازیگران در صحنه از لحن و صدایِ همدیگر برداشت میکردند و این باعث میشد سکانس قابل قبول و جاافتادهای از آب درآید.
نمایی از سریال حبیب
همیشه کنجکاو بودم سوریه و این اتفاقات را از نزدیک ببینم و مشتاق حضور در چنین کاری بودم و همچنان با تمام احترامی که برای همه عزیزان در انتقال فرهنگ آن طرف قائلم اما فکر میکنم رسانه آنقدر قدرتمند عمل نکرد و شاید باعث ایجاد شائبهای در ذهن مردم شد. این شائبه که چرا ما در این نبرد حاضر شدیم و هزینه شد؟
وقتی به عنوان یک ایرانی رفتم و وارد آن لوکیشنها شدم احساس کردم که حضور مستشاری تلاشگران ایرانی بسیار لازم بوده و به نوعی این دیالوگ که سال قبل هم گفتم مورد هجمه قرار گرفتم بازهم میگویم امنیتی که در آن دوران در کشورمان داشتیم مرهون زحمات جوانانی است که واقعاً غیرت به خرج دادند و رفتند.
به شائبه اشاره کردم ما این شائبهها را بعد از جنگ 8 ساله دفاع مقدس هم داشتیم؛ نسلی که در حقیقت به دنیا آمدند و دههای که وارد جامعه شدند برایشان سؤال بود چرا ما خاک دادیم خاک گرفتیم و چرا ادامه پیدا کرد و خیلی چراهای دیگر؟ خیلی خوب است به اسامی بزرگ شهدای هشت سال جنگ تحمیلی رجوع میشود و فکر میکنم این بخش لازم است.
فکر میکنم ساخت چنین سریالهای مشترکی با توجه به اینکه یک بازار مخاطب به معنای ارتباط مشترک فرهگی با کشورها لازم است. اما ساخت این کارها خیلی به آسانی انجام نمیشود و اتفاقاً پیچیدگیهای خودش را دارد. جالب است بدانید بعضی وقتها میگفتند بیرون نروید آدمربایی بود. و واقعاً گروه خصوصاً تهیهکننده واقعاً تحت فشار بودند.
من در آنجا واقعاً خیلی چیزها از مردم سوریه یاد گرفتم. نسل جدیدتر خیلی چیزها را فراموش کردند و با تفاوت در دیدگاه و سلیقه اما به یک صدایی و وحدت اصرار دارند. خودم همهچیز را از نزدیک دیدم؛ روزی که سر یک میز نشسته بودیم از صدای خنده اینها به وجد آمدم و پرسیدم چقدر شادند؛ با توجه به اینکه برق ندارند و خیلی شرایط مساعد نیست.
شبی که به ما اسلحه دادند!
ما در مناطقی کار میکردیم که به طورکل با خاک یکسان شده بود و طراح گریممان حرف عجیبی زد. او گفت در دور این میز هرکدام از این خانوادهها یک نفر از آن طرف را کشته و آنقدر با هم خوباند. تصمیم گرفتند فراموش کنند و اشتباهات نسل قبلی را تکرار نکنند این خیلی اتفاق خوبی است. میتوانیم این نوع نگاه را در منطقه گسترش بدهیم با تولید همین آثار بگوییم این وحدتی است که وجود دارد و این نکات را میتوانیم با تولید کار فرهنگی مشترک مطرح کنیم.
فکر میکنم نیاز است کارهایی مثل «حبیب» بیشتر تولید شود و تجربهای که اقای هوشیار دارد در همینجا متوقف نشود و از این تجربه استفاده شود. چه درباره فصل بعدی «حبیب» و چه کارهای مشترک دیگر؛ کارهایی که سختیهایش قابل ذکر نیستند. شاید آن حجم موشک و لرزیدن هتل برای ما که تجربه جنگ داشتیم و آقای کاوری که بچه جنوب هستند ترسناک نبود اما خود مردم خاطرم هست هتل را ترک کردند. یا یک شبی به ما اسلحه دادند که از خودمان دفاع کنیم.
ماجرای ناسزا و حواشیِ که برای امین زندگانی پیش آمد
* در صفحه مجازیتان تصویری از سوریه منتشر کردید که سریالی به نام «حبیب» در حال ساخت است. بعضی خیلی زود برای شما حاشیه درست کردند که امین زندگانی امنیتی شده و پولهای آنچنانی میگیرد. چه چیزی باعث شد که با خودتان بگویید من باید در این سریال بازی کنم این باور و اعتقاد از کجا میآید؟
امین زندگانی: راجع به حواشی که باید بگویم حواشی مثل این نکته میماند که سرکار میروید چرا گریم میشوید! واقعاً حاشیه جزئی از کار ما هست. حتی موقعی که مورد ناسزا و توهین قرار میگیری! همان قدری که در طول این بیش از دو دهه سابقه بازیگری، بارها تمجید شدم.
بالأخره هجمه هم جزئی از کار من است؛ همیشه که قرار نیست قربان صدقه من بروند. قاعدتاً با علم بر اینکه حاشیه درست خواهد کرد هم پذیرفتم برای اینکه نگاهی که من دارم نگاهی است از هشت سال دفاعمقدس. آقای هوشیار به سربریدن 7 شیعه اشاره کردند و حتماً آقای کاوری ماجرای سفرای افغانستان را در دهه 60 به خاطر میآورند؛ این تفکر آن موقع شکل گرفت.
در برنامهای شنیدم میگفتند انگار جانیترین آدمهای دنیا در یک منطقه شدند تا جنایت کنند. وقتی ماجرای این همه سربریدن و قساوت و سنگدلی به گوشم میخورد کنجکاوم از نزدیک ببینم چرا و چه چیزی باعثِ این همه خشونت شده است؟ باید بروم در آن منطقه و با آدمهایش ارتباط برقرار کنم و این تجربه را از نزدیک لمس کنم تا به یک شناخت برسم.
تمام انگیزه من این بود که ببینم آیا این تفکر که من در طول این سالها نگرانش بودم اگر حواسمان از خودمان پرت شود و خدای ناکرده این وحدت بین مردم از بین برود چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟ آنجا به چشم دیدم و احساس کردم که چه خطراتی وجود دارد که از آن ناآگاهیم و چقدر خوب است که با ساخت اثار این چنینی بتوانیم انتقال درستی به مخاطب بدهیم که آگاهانهتر انتخاب کنند.
* در صحبتهایتان درباره اهمیت حضور مستشاران ایرانی و اتفاقات عجیب در آنجا اشاره کردید. یکی از نکاتی که بسیاری از خانوادههای مدافعان حرم را آزرده و ناراحت کردی اینکه میگفتند چرا میروند و چه پولهایی گرفتند. چقدر این فیلمها میتواند به رفعِ این سوء تفاهمها کمک کند و خانوادههایی که بعد از سالها از زیر بار این تهمتها خارج شوند؟
امین زندگانی: من همیشه این جمله را میگویم که عدد چقدر باید باشد که آدمی جانش را کف دستش بگیرد. ما یک شب تجربه کردیم و خندیدیم به آن 10 موشکی که بالای سر ما یا صدای مسلسل؛ شاید برایتان جالب باشد یک روز در منطقه داریه با تلفن صحبت میکردم خانمی رد صدای من را شنید فارسی حرف میزنم به من گفت اینجا چه غطی میکنی؟ به چه اجازهای به محله ما آمدهاید؟
مترجم به من گفت برگرد برو لوکیشن و برایم عجیب بود چرا آنقدر نفرت و کینه باید باشد. حالا بگوییم که این وسط چقدر میارزد من در منطقه ای قرار بگیرم که نمیدانم صبح بلند میشوم زندهام فردا ایران را میبینم برمیگردم به کشور و خانوادهام؛ این سؤالات را بتوان پاسخ داد نیازی به بقیه سؤالات نیست.
مستشار ایرانی نباید لوس و غیرباورپذیر دربیاد!
* آقای ابوالفضل همراه! روزی که برای اولین بار تیزر سریال «حبیب» پخش شد خیلیها فکر کردند نقش حاج قاسم را شما بازی کردید. اما در نقش یک سردار ایرانی ظاهر شدید؛ از نقشتان بگویید چطور به این شخصیتپردازی رسیدید.
حضور من در این سریال یکی از آن توفیقات الهی بود. تشکر میکنم از آقای هوشیار و احمد کاوری که به من اعتماد کردند و موهبتی بود که در کارنامه هنریام جزو آن آثار ارزشمندی به شمار میرود که به آن افتخار خواهم کرد. زمانی که آقای هوشیار به من گفتند که همچنین کاری داریم نقش سردار ایرانی است و و نقش کوتاه اما اثرگذاری است همانطور که بارها گفتهام هیچ وقت طول و عرض نقشها برایم مهم نیست، پذیرفتم. چون احساس کردم نقشی است که میتوانم روی آن کار کنم و باورپذیر شدنِ آن برای مخاطب اتفاقات مهمی را رقم میزند.
طی جلساتی که داشتیم با توجه به حجم نقش و بازی که داشتم تصورم این بود حداقل 4-5 جلسه کار دارم منتها زمانی که به سوریه رفتم طی دو روز تمام شد. همه تعجب میکردیم؛ دوستان هم گفتند سرعت کار آنجا خیلی بالاست یعنی ما تا به خودمان بجنبیم میگویند تمام شد. دو روز تمام شد اما ما 30 روز در عملیات بودیم.
یک تفاوتی که برای من جالب بود وسواس کارگردانان ایرانی است که از کوچکترین مسئلهای عبور نمیکنند. بارها و بارها تمرین میکنند و چندین بار میگیرند تا سکانس پخته شود. اما اینجا یک دور تمرین و سریع میگیریند و تمام میشود. مثلاً اولین پلانی که آنجا جلوی دوربین رفتم اصلاً تمرین با دوربین هم نبود یعنی همان چیزی که آقای کاوری گفتند همهچیز آنجا در اختیار بازیگر است.
ما به خودمان جنبیدیم گفتند که تمام و گفتیم دوباره بگیریم، گفتند نه دیگر این پلان را ضبط کردیم؛ از آنها سؤال کردم مگر قرار نیست از زاویه دیگری فیلمبرداری کنید و گفتند همین کفایت میکند. سختی کار برای من این بود که ما عادت کردیم دیالوگ بازیگر مقابلمان را بشنویم و متناسب با آن، ریاکشن نشان دهیم. و کلا این سکانس تمام شد.
نکتهای که در مورد بازی خودم بحث شد این بود که قرار است حضور مستشاران ایرانی را به صورت جدّی داشته باشیم و این حضور نباید لوس بشود و اینکه جنبه دخالت هم نباید داشته باشد. بینندهای که سریال را میبیند حس نکند آمده در کار اینها دخالت کند بلکه مشاوره میدهد. واقعاً اگر الان قصه داعش تمام شده و مردم سوریه در یک آرامش نسبی به سر میبرند مرهون و مدیون حضور کمککننده مستشاران جمهوری اسلامی بوده و نیروهایی همچون «حبیب» است.
ما قهرمان کم داریم
آنچیزی که در سالهای اخیر در سریالها و فیلمهای سینماییمان کم بوده و خلأ آن را احساس کردیم قهرمان بوده است. متأسفانه سریالها و فیلمهای سینماییمان به سمت یکسری موضوعات فرعی رفت و یک زمانی واقعاً قهرمان عنصر جداییناپذیر در فیلمهای ما بود. وقتی این عنصر را از فضای قصههای آثار نمایشی بگیرید باعث میشود قهرمانهای دیگری جای آن را بگیرند.
برای همین است که سینما در هالیوود یکهتازی میکند؛ چرا که در اکثر فیلمهایشان یک قهرمان و حتی چند قهرمان دارند که به عنوان ناجی کل بشریت معرفی میشود. اما ما قهرمانهایی داریم که همه واقعیاند و نیاز به بازسازی ندارند. در حالیکه قهرمانهای آنها همه پوشالیاند و اکثراً زایده تخیّل خودشان هستند. قهرمانسازی میکنند اما ما قهرمان داریم و از این قهرمانها استفاده نمیکنیم.
ما باید بدانیم که امثال «حبیب» و سرداران ایرانی در سوریه، عراق و جاهای مختلفی بودند. بزرگترین قهرمانمان حاج قاسم سلیمانی است که همه دنیا او را میشناسند و حتی دشمنان هم به این واقفاند و معترفند. با هر حربهای دنبال این هستند که قهرمان ما را حذف کنند. البته ما خودمان در این سالها در سریالها و فیلمهای سینماییمان، قهرمان را به دست خودمان حذف کردیم، در حالی که باید نشان دهیم تک تک افرادی که به عنوان مستشار یا مدافع حرم در آنجا حضور داشتند، هرکدامشان قهرماناند.
به من گفتند چقدر به تو دادند رفتی سوریه!
امین زندگانی: شما نکتهای درباره تهمتها به خانواده مدافعان حرم و یا مستشاران ایرانی گفتید که میگفتند چقدر اینها پول گرفتهاند؛ جالب است بدانید این نوع تفکر شاید همهجا یک شکل باشد. من تماسی داشتم از تلفنهای اینترنتی به من میگفتند چقدر به تو دادند رفتی سوریه! شاید تداوم و استمرار در ساخت این حقیقتها، باورهایی را شکل بدهد که ما به یک تعادلی در نگاه برسیم و کمتر شاهد افتراهایی باشیم که تعجببرانگیزند.
چطور خانواده «حبیب» شکل گرفت؟
* آقای کاوری! برای ساخت خانواده «حبیب» چقدر از زندگی واقعی مدافعان حرم بهره بردید. یعنی در واقع از زندگی خانوادگی این مستشاران شناخت داشتید به این نگاه برسید؛ در واقع نگاه خانوادگی که در این سریال میبینیم از کجا آمد؟
این نگاه به نظر من تکثیر شده و تکرار نگاهی بود که در دفاع مقدس داشتیم. نگاه واقعبینانهای که بیشتر نسبت به جنگ و مسائل اینچنینی داریم یعنی زن ناراضی باشد و اختلاف سلیقههای دیگر که درام را میسازد. البته این مسائل از واقعیت زندگی این اشخاص دور است؛ یعنی بهترین و بزرگترین حامی یک رزمنده و یک مدافع حرم خانواده و همسرش هست، اگر با حمایت همسرش نباشد و با حمایت معنوی آن نباشد به هیچ وجه امکان اینکه بتواند آنجا برود و جهاد کند وجود ندارد.
ما سعی کردیم در مدارِ این حقیقت و واقعیت، خانواده قصه را شکل بدهیم. البته امین زندگانی و سوگل طهماسبی بسیار در این زمینه کمک کردند تا درام اتفاق بیفتد. حضور خانواده میتواند در واقع این نوید را بدهد با همه سختیهایی که در این نوع جنگها وجود دارد خانواده با اعتقادی که دارند میتوانند آرامش را حفظ کنند و در کنار هم خیلی درست زندگی کنند.
ماجرای نقش حاج قاسم سلیمانی
* آقای هوشیار پارسیان! سؤالی که همه در این زمینه برایشان به وجود آمده بحث حضور بازیگری است که نقش حاج قاسم را برای اولین بار بازی میکند. ماجرای این نقش چیست؟
داستان حبیب محورهای واقعی خیلی زیادی دارد یکی از محورها هم در واقع حاج قاسم است. زمانی که فیلمنامه به نگارش درآمد هنوز حاج قاسم زنده بود و نقشی از حاج قاسم در فیلمنامه اصلی وجود نداشت اما بعداً که حاج قاسم به شهادت رسید به این نتیجه رسیدیم که میتوان با پرداختن به قصههایی، این شخصیت را در سریال داشت.
به همین خاطر سعی کردیم ترکیبی از قصه نبلالزهرا و آمرلی که روستا محاصره شده و قتل عام صورت میگیرد را در داستان سریال داشته باشیم. چرا که در این ماجرا، حاج قاسم با هلیکوپتر وسط روستا پیاده میشود و اتفاقات بعدی میافتد. بازیگری را در نقش حاج قاسم داریم که بسیار شباهت زیادی به ایشان دارند. توصیه میکنم مردم ببینند و حتماً برایشان قابل توجه خواهد بود.
این نقش را یک بازیگر عربزبان بازی میکند که چهره شناخته شدهای نیست.
مقایسه «حبیب» با «سقوط»
* بسیاری سریال شما را با «سقوط» که به تازگی در نمایشخانگی به پایان رسیده، مقایسه کردند.
فرزاد هوشیار پارسیان: به نظرمن «سقوط» و «حبیب» دو دنیای متفاوتاند و هیچ ارتباطی به همدیگر ندارند. ضمن اینکه هرچه در این حوزه کار ساخته شود، همانطور که مقام معظم رهبری راجع به دفاع مقدس فرمودند این جنگ یک گنج است، گنجی که باید به آن پرداخته شود و به فراموشی سپرده نشود. بنابراین هرچیزی بر علیه تروریستها ساخته شود حتماً قابل احترام است و هرچه در این حوزه گفته شود کم است.
چرا داعش ترسناک نبود؟
* دو نقد به سریال شما شده است یکی بحث گریمهایتان است که چرا داعش ترسناک نیست و دیگری صداگذاری برای مخاطب ایرانی است.
فرزاد هوشیار پارسیان: من نکته را بگویم شما هنوز ضدقهرمانی که در هیبت داعش وارد نشده، شخصیتها فرعی هستند و خیلی داعشطور نیستند؛ در واقع قسمتهای ابتدایی کار داعش ترسناک نیامده بود. نکته بعد درباره صداگذاری، یک مشکلی در ابتدای راه داشتیم که به پخش مربوط میشد اما بیشتر مشکل فنی است تا دوبله. و ان داعش اصلی اصلا گریم و تست و گریم و تغییرچهره اش کاملا متفاوت است ترسناک هنوز نیامده است.
* چندی پیش معاون سیما گفتوگویی درباره بازار فجر داشت که سریال «یوسف پیامبر» بعد از این همه سال و بازپخشهای فراوان هنوز مشتری خارجی دارد و بسیار پرفروش است. به نظر شما آیا روند ساخت سریالهای ایرانی براساس بازارهای خارجی و نیازسنجی مخاطبان احتماعی در کشورهای خارجی است یا اینکه تنها مخاطبسنجی داخلی انجام میشود و اگر مشتری خارجی هم پیدا شد بهتر؟
ما باید در این رقابت حضور داشته باشیم، رقابت فرهنگی که اگر تمام قد در میدان نباشی، قطعاً این جبهه را از دست خواهی داد. جالب است بدانید ارقام ساخت فیلمهایی که برای عربستان و امارات تولید میشود 6 یا 7 برابر مجموعههای تولیدی ما است. با هزینههای خیلی کم به خاطر محبوبیتی که در این مناطق داریم کارهای فاخری برای مخاطب هدف درست میکنیم.
آقای برمهانی معاون سیما درست اشاره کردند بازار پررونقی است و کارهای ما مشتریهای خارجی دارد. نباید از این فضا غافل شویم و شاید ترکها موفقتر از ما در این زمینه عمل کردند.
انتهای پیام/